- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
زبانحال حضرت رقیه سلاماللهعلیها با سر مطهر پدر
نمانده ذرّهای حتی به جسم خسته جان اصلاً نه ماند از شدت لکنت مرا شرح بیان اصلاً بیا عمه کمک کن رأس بابا را بده دستم نمانده در تن رنجور و بیمارم توان اصلاً |
زبانحال حضرت رقیه سلاماللهعلیها با سر مطهر پدر
دیگر شکستن ندارد، بال و پر کوچک من میترسم از هم بپاشد، این پیکر کوچک من آه ای سر روی زانو، ای ماه آشفته گیسو دیشب خودت روضه خواندی، بر منبر کوچک من |
مناجات شب سوم مُحرّم با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
سلام بر تو امـامی که نفـسِ تطهـیری سلام بر تو که چون رحمتی، فراگیری سلام بر تو زمانی که غـرق طاعـاتی سلام بر تو زمانی که روزه میگیری |
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( شهادت حضرت رقیه )
ما نیفتادیم شُکرت از قلم ای جان حسین باز میگوییم هردَم دَم به دَم ای جان حسین مادرت فریاد میزد یا بُـنَیَ….سوخـتـیم آذریها تا که گفتند از حرم ای جان حسین |
زبانحال حضرت رقیه سلاماللهعلیها با سر مطهر پدر
وقـتـش نشد دیگـر تو را راحـت ببـینم انـدازۀ قـدری فــقـط صـحـبـت بـبـیـنـم من کار واجب با تو دارم، وقت تنگ است باید تو را دیگـر به هـر قـیـمت بـبـیـنم |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر پدر
این همه زخم که بر پیکرِ من جا انداخت هستیام را بخـدا از نَـفَـس و نـا انداخت از همان نیزه به من خیره شدی، میدانم دیدنم خـوب تو را یاد دو غـمها انداخت |
مدح و شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
دمشق چون صدف و، گوهر است این بانو تـمـام دلـخـوشیِ اکـبـر است این بانـو پیـمبری به صبـوری و حـلم اگر باشد خـدا گواست که پیغـمبر است این بانو |
مدح و شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
امشب که هـستم دعـوت باب الحوائج دم میزنـم از سـاحـت بـاب الحـوائج |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر پدر
دردت به جان دخترت پس پیكرت كو خـشكم زده با دیـدنـت بال و پـرت كو با اصغرت رفتی به میدان، خاطرم هست تـنـهای تـنـهـا آمدی پس اصغـرت كو |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر پدر
بابا همیـنـکـه دخـتـرکـت بی پـنـاه شد بعد از هجـوم اسیـرِ غمِ یـک سپاه شد از قـتـلـگـاه، تا به خـرابـه مـرا زدنـد دور از نـگـاهِ تو همه جا قـتـلگـاه شد |
شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
چشمش به راه بود و شبی پُر ستاره داشت رویش به ماه بود و غمی بیشماره داشت از آه جانـگـداز، گـلـویـش گـرفـتـه بـود از داغ روی داغ دلی پُر شراره داشت |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر پدر
با سـرت آمـدهای داغ تـنت را چه كنـم پس گرفتم سر تو، پیـرهنت را چه كنم شام تا كـربـبـلایـت شده بیـن الحرمیـن سر در آغوش من اما بدنت را چه كنم |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر پدر
روى دیوارِ خرابه نـقش غربت مىكنم ناخوشیها را عزیزم! با تو قسمت مىكنم نه غذایى و نه آبى و نه حتى جاىِ خواب اینـچنـین هستم ولى بابا قـناعت مىكنم |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر پدر
ارثـی ز یـاس طایـفـه بیشک نـداشتم بـر پهـلـویـم اگـر گـل میـخک نـداشتم بعد از تو هیچ شب به مدارا سحر نشد بعـد از تو هـیـچ روز مبارک نـداشتم |
مدح و شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
انـگـار روح فـاطـمه در او دمیـده بود آئـیـنـهای کـه دیـده عــالـم نـدیـده بــود |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر پدر
من پـیـر شدم عـمّه خـمید آخرِ عمری در کنج خـرابه چه کـشید آخرِ عمری جا داشت بمـیـریم که بـانـوی وقـارت هـمراه سر و نیـزه دویـد آخرِ عـمری |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر پدر
کمی دلتنگم و دارم کمی با تو سخن بابا بـبخـشم نیست در پـایم تـوان پا شدن بابا نه مانده نا برای من نه نائی در نوای تو کتک ها خوردهام بیحد نمانده جان به تن بابا |
شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
قـطره میآید درِ این خانه دریا میرود کـور مـاد رزاد میآیـد مسـیـحا میرود ابتدا معـراج هم پشت در این خانه بود هر که بالا میرود بیشک از اینجا میرود |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر پدر
بـعـد تو مـیـان شـعـلـههـا و دود گُـلهای خـیـمه شدن یـاس کـبود |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر پدر
پدر تا شام رفتن با تو حیران کردنش با من پریشان کردنش با تو پشیمان کردنش با من اگر این شهر تاریک است من از آلِ خورشیدم اگر شب پُر شده اینجا چراغان کردنش با من |